عجیب نیست که بدانیم تفاوتهایی بین بازاریابی محتوا در کالاهای صنعتی و مصرفی وجود دارد. در عین حال شناخت عمیق از تفاوتهای آنها میتواند تأثیر پایداری بر رشد شرکت شما داشته باشد. درک چگونگی استفاده بهینه از تفاوتهای مذکور نه تنها میتواند به شما در برنامهریزی بازاریابی محتوا کمک کند، بلکه میتواند در تصمیمگیری بهتر در زمینه بودجه بندی نیز مؤثر باشد.
- انگیزه مشتری:
کالای صنعتی: آنچه مشتری کالای صنعتی را هدایت میکند، ارزشی است که شما ارائه میدهید. تجربه و مهارت شما در زمینه ارائه اطلاعات تخصصی در مورد کالاها و خدمات میتواند به مشتری در زمینه تصمیم گیری کمک شایانی نماید. همچنین ارائه آمار در محتوای تولیدی نیز در جذب مشتری تأثیرگذار خواهد بود.
کالای مصرفی: انگیزه مشتریان این گونه کالاها بیشتر تحت تأثیر احساسات میباشد. آنها میخواهند با خرید خود سرگرم و راضی شوند. بنابراین در تولید محتوا باید با داستان گویی احساسات آنها را تحریک کنید.
- استراتژی محتوا:
کالای صنعتی: هدف بازدهی سرمایه است. بنابراین آنچه مهم است ارائه آمار، اعداد، ویژگیهای ملموس در محتوای تولیدی است. هر چند داستانها بیشتر برای کالاهای مصرفی کاربرد دارند، در صورتی که حاوی اطلاعات، اعداد، نمودارها و… باشند، میتوانند در مورد کالاهای صنعتی نیز مورد استفاده قرار گیرند.
کالای مصرفی: هدف جذب مشتریان بیشتر با استفاده از انتشار پست در وبلاگ، فعالیت در شبکههای اجتماعی و تحریک احساسات آنها برای خرید کالاها میباشد.
- شخصیت مشتری:
کالای صنعتی: شخصیت مشتری در بازار کالای صنعتی تا حدود زیادی مشخص و متمرکز بوده و در تولید محتوا نیاز به تحلیل شخصیتهای متنوع و گوناگون وجود ندارد.
کالای مصرفی: شخصیت مشتریان در این بازار متنوع و متفاوت میباشد. بنابراین نمیتوان برای همه آنها محتوای یکسان تولید کرد. شما ابتدا باید مشتریان خود را در گروههای تعریف شده طبقه بندی کنید و شخصیتهای آنها را شناسایی کرده و تا در زمان مناسب، احساسات و جذابیت مناسب را برای هر یک پیدا کنید.
- فرایند تصمیم گیری
کالای صنعتی: خرید یک کالای صنعتی فرایند تصمیمگیری طولانیتری دارد، زیرا تعداد بیشتری از ذینفعان را در مقایسه با کالای مصرفی درگیر میکند. فروش کالای صنعتی نیاز به سرمایهگذاری زمانی در ایجاد رابطه و پیگیری با خریدار بالقوه دارد.
کالای مصرفی: در مقایسه با کالای صنعتی، در مورد فروش کالای مصرفی زمان تصمیمگیری نسبتاً کوتاهتر است. شما حداکثر با یک نفر صحبت خواهید کرد. در عوض بازاریابی در لحظه بسیار مهم میشود. شما باید توجه بازار هدف خود را جلب کرده و نیاز و تمایل فوری را برای محصول خود ایجاد کنید.