اقتصاد دیجیتال یکی از قدرتمندترین نیروهایی است که جهان کسب و کار را دستخوش تغییر کرده است. این رویکرد مدل های کسب و کار متعدد و چشماندازهای رشد کسب و کارهای جدید ایجاد کرده و در تغییر اقتصادها و وضعیت اقتصادی برخی از کشورها نقش داشته است. برخی نمونههای این مدلهای کسب و کار جدید عبارتند از تجارت – الکترونیک، و تبلیغات آنلاین و ابری.
کسب و کارهای ابری
کسب و کارهای ابری، یعنی جایی که خدمات از طریق اینترنت ارائه میشود، دارای مزیتهای کلیدی مانند هزینه کمتر برای تنظیمات، منابع عملیاتی مورد نیاز کمتر، انعطاف پذیری، توانایی رشد و توسعه، و سهولت همکاری است. نمونههای یاز کسب و کار ابری را میتوان به قدمت سالهای ۱۹۹۰ یافت، زمانی که خدمات ایمیلی رایگان در کلود توسط گوگل، یاهو و هاتمیل و مواردی از این دست ارائه میشد.
تبلیغات آنلاین
تبلیغات آنلاین نیز از راه رسید و به عنوان نتیجه اقتصاد دیجیتال رشد کرد. مدلهای تبلیغ محور جدید شامل خدمات رایگان یا کمک هزینه ای و روشهای پرداخت جدید مانند هزینه در ازای هر هزار مورد (CPM)، هزینه در ازای هر اقدام (CPA) و هزینه در ازای هر کلیک (CPC) میشود.
گرایش های بنیادین اقتصاد دیجیتال و بازاریابی B۲B
ویژگیهای ده سال گذشته توسط گرایشات مشخص متعددی در بازاریابی B۲B تعریف شدهاند در ادامه این مقاله این گرایشات کلیدی را در کنار موضوعات بنیادین مورد نیاز برای پشتیبانی از بازاریابان B۲B در زمینه توسعه برنامهها و استراتژیهای بازاریابی نوآورانه و بهینهسازی اجرای شان می خوانیم.
گرایش بنیادین ۱: افزایش مشتری گرایی
بازاریابان B۲B با توجه به رفتارهای کسب و کار در حال تغییر و انرژی سازمانی متغیر باید از تاثیرات سازمانی بهتری برخوردار بوده و از طریق ارتباطات و محتوای هدفمندتر و از پیش پرداخته تر به همراهی و ارتباط بهتری با کسب و کارها و سهامداران دست پیدا کنند. بازاریابی C-suite و بازاریابی اینفلوئنسر به یکی از موضوعات داغ و محبوب در بازاریابی B۲B تبدیل شده زیرا از روابط و اینفلوئنسرهای در بیشترین حد ممکن بهره میبرند.
گرایش بنیادین ۲: اوج گرفتن بازاریابی دیجیتال و محتوایی
تغییراتی در ارتباطات بازاریابی ایجاد شده تا تاکید بیشتری بر روی محتوا قرار بگیرد، قالبهای محتوایی به نوبه خود متنوع و عموما غنی تر شدهاند. در ضمن از بازاریابی مداخله جویانه به سمت بازاریابی ورودی حرکت کردهایم. بازاریابی مداخله جویانه عبارت است از تبلیغ یک محصول یا خدمات از طریق تبلیغات مداوم، کمپینهای بازاریابی، روابط عمومی و فروش؛ گاهی آن را بیش از اینکه به عنوان کمکی برای مشتری ببینند بیشتر به چشم چیزی مزاحم نگریسته میشود.
در بازاریابی ورودی مشتریان دریافتکننده پیامهای بازاریابی شما هستند و این بازاریابی است که مشتری را جذب کرده و به سمت خود میکشد، نه اینکه بازاریابی پیام را به سمت مشتری هل بدهد. ده سال پیش بازاریابان از توانایی ردگیری رفتار خرید مشتریان یا مصرف رسانه ایی در حاملهای بازاریابی مختلف برخوردار نبودند؛ در ضمن مشتریان از چنین حاملهای بازاریابی متنوعی در طی یک خرید استفاده نمیکردند. فناوریهای دیجیتال و سایر فناوریهای وابسته بدان همه این مسائل را تغییر داد: کسب و کارها امروزه میتوانند مصرف رسانه ایی مشتری و مسیر طی شده توسط او را به صورت یکپارچه تر دنبال کنند.
اپلیکیشنهای دیجیتالی به شرکتها اجازه میدهند از طریق کانال هایی نظیر موبایل، بلاگ نویسی و رسانههای اجتماعی نحوه درگیر شدن مشتریان را درک کنند، اینکه آنها چه مقدار محتوا استفاده میکنند و چگونه با چنین محتوایی درگیر میشوند.
گرایش بنیادین ۳: از مسیرهای تکی به سمت بازار تا بازاریابی چند کانالی
کسب و کارها و بازاریابان زمانی برای رسیدن به بازار تنها به یک مسیر، مستقیم یا غیرمستقیم، محدود میشدند. با رشد فناوریها و اپلیکیشنهای دیجیتال، شرکتها امروزه باید کانالهای توزیع دیجیتال و فیزیکی را پذیرفته و آنها را در برنامههای شان ادغام نموده، تا از کارشان حمایت کرده یا رشد آنها را ارتقا بدهند.
گرایش بنیادین ۴: افزایش فشار برای بهینهسازی اجرای بازاریابی
با وجود اپلیکیشنهای دیجیتالی جدید مانند اتوماسیون بازاریابی، CRM و غیره، بازاریابان امروزه میتوانند و باید بهتر درگیر فروش شده و عملکرد بازاریابی را به بالاترین حد خود برسانند. تاکتیک هایی که بازاریابان، با توجه به ذات در حال تغییر تصمیمات برای خرید، برای ایجاد سرنخ استفاده میکنند غنی تر شدهاند و فناوریها و اپلیکیشنهای جدید منجر به افزایش توانایی ردگیری رفتار مشتریان در کانالهای ارتباطی مختلف شده اند.